دستم را رها کنکه با آن برف بچینم از آسماندستی که در دست توستبه امیدتهمه چیز را از دست می دهد و آخر هم خودت را.دستم را رها کنتا بیندازم دور این سرد زیباکه مثل حقیقت لمسم می کند
هدی احمدی